مقاله زیر به قلم دکتر جابر نشاطی (رئیس پژوهشگاه حفاظت صنعتی پژوهشگاه نفت و رئیس انجمن خوردگی ایران) و دکتر امیر پاشا (مدیر گروه پژوهش خوردگی فلزات پژوهشگاه صنعت نفت) در وب سایت شبکه اطلاع رسانی نفت و انرژی (www.shana.ir) منتشر گردیده است.
مدیریت خوردگی یکی از راههای صیانت از داراییها و سرمایههای ملی است که با استقرار آن میتوان تا ٣٠ درصد از هزینههای خوردگی را کاست.
چکیده
پس از سال ٢٠٠٠ میلادی محققان دریافتند تنها به وسیله مهندسی خوردگی نمیتوان هزینههای مستقیم و غیر مستقیم خوردگی را کاهش داد و باید برای مهار خوردگی در سازمانها بخش دیگری تحت عنوان مدیریت خوردگی مورد توجه قرار گیرد.
در مدیریت خوردگی باید فرآیندهایی در سازمان تعریف و جاری شود که در آنها مهار و پایش خوردگی به صورت دینامیک صورت گرفته تا به این ترتیب پاسخگویی در برابر مسائل خوردگی تنها برعهده بازرسی فنی نباشد. در این سیستم باید افراد ذیربط و ذینفع در داخل و خارج سازمان در برابر مسائل خوردگی مسئولیت پذیر و پاسخگو باشند.
در این مقاله تلاش میشود الگوی ارائه شده برای مدیریت خوردگی معرفی شود تا در آینده تدوین، پیادهسازی و اجرای آن در صنایع اصلی کشور نظیر نفت، گاز، پتروشیمی و نیروگاهها مورد توجه جدی قرار گیرد. بی شک یکی از راههای صیانت از داراییها و سرمایههای ملی توجه به این مسئله مهم است.
مقدمه
هزینههای خوردگی به ٢ صورت مستقیم و غیر مستقیم تأسیسات صنایع کشور را تهدید می کند. رقم مربوط به هزینههای خوردگی تا حدود پنج درصد تولید ناخالص یک کشور را میتواند شامل شود. سهم صنایع نفت در این حوزه بیش از ٢٠ درصد و صنایع نیروگاهی چهار درصد برآرود میشود.
بررسیها نشان میدهد با استقرار مدیریت خوردگی میتوان تا ٣٠ درصد از هزینههای خوردگی را کاست. از مهمترین مزایای استقرار مدیریت خوردگی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تعیین تهدیدهای موجود و بالقوه برای یکپارچگی سیستم
- ارائه تدابیر لازم برای کاهش خوردگی
- بررسی عملکرد مهندسی خوردگی در سازمان
- افزایش ایمنی در سازمان و حفاظت از محیطزیست
- بهینه کردن بازرسی و تزریق مواد شیمیایی در سیستمهای عملیاتی
- کنترل شکستهای (تخریبهای) ناشی از خوردگی
- بهینه کردن تعمیرات و کاهش نشتیها
مفهوم مدیریت خوردگی
یکی از چالشهای استقرار مدیریت خوردگی در سازمانها همپوشانی مفاهیم مهندسی خوردگی و مدیریت خوردگی است. در بسیاری از مواقع تصور میشود مدیریت خوردگی همان مهندسی خوردگی است. واقعیت این است تعیین مرز میان این ٢ مفهوم چالش برانگیز است و به بررسیهای بیشتری در آینده نیاز دارد. در مجامع علمی و دانشگاهی دانش آموختگان رشته خوردگی فقط درباره روشهای شناسایی و مهار خوردگی مورد آموزش قرار میگیرند و بحث مدیریت خوردگی تاکنون در مراکز علمی مورد توجه جدی قرار نگرفته است. پیشبینی میشود در آینده نزدیک بهدلیل نیاز بیشتر به کاهش هزینههای خوردگی و افزایش بهرهوری سیستمهای صنعتی این امر رخ دهد. به هرحال برای تعیین مرز مهندسی و مدیریت خوردگی جدول یک ارائه میشود:
در واقع در مهندسی خوردگی کاهش معضل خوردگی به وسیله روشهای انتخاب آلیاژ، کنترل محیط خورنده و طراحی مناسب مدنظر است در صورتی که در مدیریت خوردگی باید یکپارچگی سیستم، در طول بهرهبرداری پایش و ارزیابی مستمر شده و در صورت نیاز، فرآیندهای سازمانی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرند.
فرآیند مدیریت خوردگی
تاکنون الگوهای محدودی درباره تدوین، پیادهسازی و اجرای مدیریت خوردگی از سوی سازمانهای بینالمللی و شرکتهایی نظیر NACE، CAPCIS، Energy Institute EFC و Petronas ارائه شده است.
کاملترین و جامع ترین مدل ارائه شده در این زمینه مدل مربوط به انستیتو انرژی انگلستان است که تحت لیسانس شرکت بریتیش پترولئوم (BP) ارائه شده است. کلیات این مدل در شکل ١ نشان داده شده است.
شکل ١- الگوی مدیریت خوردگی
به طور کلی خط مشیها و راهبردها مسیر مشخصی را برای سازمان برای حذف ریسکهای مربوط به ایمنی ارائه میکنند تا عملیات بهبود پیدا کند. در واقع خط مشی، بازتاب دهنده دیدگاه سازمان و تعهد کامل عمل به آنهاست در صورتی که راهبرد لوازم و اجرای خط مشی را تدارک میکند. خط مشیها به طور معمول از سوی مراجع ذیصلاح و ارشدترین مدیر سازمان صادر و با تغییر خط مشیها، استراتژیها بازنگری میشوند. بدیهی است استراتژیها باید با الزامات قانونی مطابقت داشته باشند.
برای اجرای خط مشی و راهبرد باید ساختار مدیریت خوردگی وجود داشته باشد تا ضمن ارزیابی مهارتها و صلاحیتها، مسئولیت هر فرد را در سازمان به روشنی تعریف کند و چگونگی ارتباط میان ارکان مدیریت خوردگی فراهم شود. در ارکان مدیریت خوردگی کارفرما، پیمانکار و ناظران و مشاوران ذیصلاح حضور دارند و صلاحیت همه افراد مورد توجه قرار میگیرد تا در صورت نیاز آموزشهای لازم تدارک دیده شود.
در مرحله ریسک خوردگی مخاطره ها شناسایی و ارزیابی می شوند تا ضمن پایش و بازرسی وضع موجود، برنامهریزی برای کاهش ریسک خوردگی صورت گیرد. پس از ارزیابی ریسک در مدیریت خوردگی باید فعالیتهایی را با جزئیات تعریف کرد که بتوانند تمهیداتی که یکپارچگی سیستم را به خطر میاندازند حذف یا کم کنند. در برنامهریزی باید روشهای اجرایی قابل اندازهگیری برای نوع تهدیدات مشخص، روشهای پایش و تناوب آنها تعیین و افزون بر این عملیات اصلاحی برای کاهش تهدیدها با جزئیات ارائه شود.
در پیادهسازی، هدف اجرای مؤثر برنامهها و تحلیل روشهای اجرایی است تا در صورت نیاز، عملیات اصلاحی مدنظر قرار گیرد. این مرحله وقتی به صورت موفقیت آمیز قابل اجرا خواهد بود که دستورالعملها به صورت کامل مشخص در اسناد مدیریت خوردگی وجود داشته باشند و منابع انسانی و مالی کافی در اختیار تیم مدیریت خوردگی قرار گیرد. افزون بر این باید گزارش دهی، تحلیل اطلاعات و پیشنهادهای اصلاحی در این مرحله مدنظر باشند. گزارشها باید به اشتراک گذاشته شوند تا درصورت نبود تطابقها یا خوردگی خارج از محدوده بتوان اقدامهای پیشگیرانه را فوری پیشنهاد و اجرایی کرد.
عملکرد مدیریت خوردگی باید بر مبنای استانداردهای توافق شده اندازهگیری شود تا مشخص شود که «کِی» و «کجا» بهبود لازم است. شاخصهای عملکرد باید طوری انتخاب شوند که قابل فهم و کمی باشند تا بتوان در مورد پیادهسازی مدیریت خوردگی قضاوت مناسبی انجام داد. گاهی اوقات شرکتهای پیشرو برای ارزیابی عملکرد مدیریت خوردگی شاخص کمی معرفی میکنند به عنوان مثال شاخص بازدارنده خوردگی از روی مقدار آن در سیال داخل خط لوله سنجیده میشود. اگر حضور آن از مقدار مورد نظر کمتر باشد به مفهوم عملکرد نامناسب سیستم است فرض کنید مقدار هدف برای مقدار بازدارنده باقیمانده ٢٠ جز در میلیون باشد در صورتی که مقدار موجود ١۵ جز در میلیون اندازهگیری شود این امر به مفهوم این است که در این حوزه شاخص عملکرد ٧۵ درصد است. باید این کار در دیگر حوزهها نیز انجام شود و مقدار شاخص کل به دست آید. در حقیقت شاخص کل نشان دهنده وضع مدیریت خوردگی در بهسازی شیمیایی خواهد بود. در خوش بینانه ترین حالت وضع مدیریت خوردگی در صنایع کشور ٣٠ درصد تخمین زده میشود در صورتی که این شاخص باید به بیش از ٨٠ درصد برسد.
آخرین مرحله مدیریت خوردگی ممیزی سیستم مدیریت خوردگی است تا بتوان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت این سیستم اظهار نظر کرد. بازنگری باید از سوی افراد یا سازمانهای مستقل و ذیصلاح انجام شود تا برای کارفرما امکان بهبود سیستم را فراهم کند. همه فعالیتهای داخلی کارفرما و پیمانکار باید مورد ممیزی قرار گیرند.
نتیجهگیری
در این مقاله سعی شد ضرورت و ارکان اصلی مدیریت خوردگی معرفی شود تا بتوان با طراحی و پیادهسازی و اجرای آن، خسارات ناشی از خوردگی را کاهش داد. در مدیریت خوردگی باید یکپارچگی سیستم مورد توجه قرار گیرد و تهدیدهای بالفعل و بالقوه سیستم شناسایی شود و برنامه ریزی برای کاهش یا حذف تهدیدها ارائه شود و از طریق ممیزی از سوی یک شخص یا سازمان صاحب صلاحیت مستقل، اجرای آن را مورد ممیزی قرار داد. در سازمانهای پیشرو حتی اندیسهای شاخص مدیریت خوردگی تعریف و اندازی گیری میشود تا یک مبنای کمی برای اجرای موفق آمیز آن وجود داشته باشد.
مراجع
Corrosion Costs and preventive strategies in the united states www.nace.org
An Introduction to Asset Corrosion Management in the Oil and Gas Industry, By Ali Morshed (NACE٢٠١٢)
Recommended Practice for Corrosion Management of pipelines in oil and gas production and transportation, EFC٢٠١٢
Gudance for Corrosion Management in Oil and Gas Production and Processing, Energy Institute (BP٢٠٠٨)
Corrosion Management System, Shell٢٠٠۴ Nigeria E&P Company limited
Corrosion Management Guideline, Petronas٢٠٠٣
نویسندگان
جابر نشاطی، رئیس پژوهشکده حفاظت صنعتی پژوهشگاه صنعت نفت و رئیس انجمن خوردگی ایران
امیر پاشا، مدیر گروه پژوهش خوردگی فلزات پژوهشگاه صنعت نفت